در محدودۀ منطقۀ ژیوار و کۆساڵان، مزار دو تن به اسم پیر محمد وجود دارد. مزار پیر محمد اول در هانهو سهردی ـ که در عرف منطقه به عنوان ییلاق روستانشینان بڵبهر شناخته میشود ـ قرار دارد. او در واقع یکی از نود و نه پیر هورامان است و به گزارش کتاب تاریخ هورامان، اهل نهاوند در نزدیکی همدان و معاصر پیرشالیار، عارف برجسته و مشهور هورامان در سدۀ ششم هجری بوده است.
پیر محمد به همراه جمعی از یاران و مریدانش به قصد زیارت پیرشالیار راهی هورامان میشود. به نظر میرسد تعداد همراهان او زیاد بوده است، چرا که زمانی که به کۆساڵان میرسند، رهگذران به آنان میگویند که هورامان تخت به عنوان سکونتگاهی کوچک، ظرفیت پذیرش و پذیراییِ این تعداد از افراد را ندارد. با دریافتن وضعیت هورامان، پیر محمد به همراهانش میگوید در کۆساڵان بمانند و برای تغذیۀ خود از ریشۀ گیاه نینۆر استفاده کنند. پس از آن خود شخصاً به هورامان تخت و زیارت پیرشالیار رفته است. ظاهراً هشت ماه در نزد پیرشالیار باقی مانده و در آن مدت به سلوک عرفانی و ریاضت پرداخته است. پس از آن مدت به نزد مریدانش در کۆساڵان بازگشته، یاران را از قصد خود برای سکونت در هورامان مطلع کرده و نهایتاً آنان را در ماندن و بازگشتن مخیر گذاشته است. به رغم درخواست و اصرار مریدان، او در هورامان باقی مانده و تا پایان عمرش در خدمت پیرشالیار بوده است.[1] این پیر محمد در نزد ژیواریها به عنوان باوا خۆشینێ[2] شناخته میشود.[3]
مزار پیر محمد دیگر در پاییندست قبرستان ملهکۆ بر لبۀ پرتگاه کوهمانندِ کهممهروو پیری قرار دارد و به خوبی بر رود سیروان، قلعۀ سلێن و باغستان وێشه مشرف است. این اشراف بر منطقه به گونهای است که چشمانداز زیبا و چشمنوازی دارد و به همین سبب محل مراجعۀ مردم و به ویژه جوانان برای گذراندن وقت و لذت بردن از منظره است.
کوهمانندی که مزار پیر محمد بر روی قله و لبۀ پرتگاهی آن قرار گرفته، احتمالاً به نام او کهممهروو پیری نام گرفته است. این سخن که گویا در دورههای گذشته مردم از آن پرتگاهْ پیران و سالخوردگانِ پابهسن و مریض خود را به پایین انداختهاند، به دور از واقعیت و شأن فرهنگ انساندوستانۀ منطقه مینماید.
متأسفانه به رغم آشکار بودن مزار پیر محمد و مورد مراجعه بودن آن از جانب مردم روستای ژیوار، دربارۀ زندگی و احوال او اطلاعاتی در دست نیست. سنگ قبرهای تاریخی و ارزشمند این مزار نیز که به روش تاریخی هورامان بر روی آنها حکاکی شده بوده، باقی نماندهاند و در دورههای متأخر، به وسیلۀ ناآگاهان محلی از میان رفتهاند.[4] تکههایی از این سنگهای شکستهشده هماکنون در گوشهای از این مزار روی هم قرار گرفتهاند. تلاش پژوهشگر در سفری به ژیوار برای کنار هم قرار دادن آن تکه سنگها و بازخوانی تاریخ و متن حکاکیشده بر روی آنها،[5] بینتیجه ماند و از این طریق نیز اطلاعاتی به دست نیامد.
[1]. بهمن سلطانی، مظفر، تاریخ هورامان، صص 368ـ369
[2]. اگر چه نام محلی پیر محمد به شاه خوشین (زادۀ 343 ه.ق) (طاهری، طیب، سرزمین پهلویان در زمان شاه خوشین (قرن پنجم ه.ق)، ص7) نزدیک است، اما با توجه به تفاوت دورۀ زیست آنان، گمان یکسانیِ این دو شخصیت نادرست مینماید.
[3]. مزار یک پیر دیگر در نزدیکی این ناحیه در کۆساڵان به نام پیر باڵهدین ـ که احتمالاً پیر بهاءالدین بوده باشد ـ وجود دارد.
[4]. ظاهراً این سنگ قبرها سفید بودهاند؛ چرا که گورستان این مزار را زیارهته چهرمێ نامیدهاند.
[5]. این سفر پیش از آغاز طرح نگارش ژیوارنامه برای نشر احسان و به دلیل علاقهمندی شخصی صورت گرفت.
ثبت دیدگاه دربارۀ یادداشت