رویکرد ما | روش‌شناسی پژوهش

از آن‌جا که پژوهیدن تاریخ روستایی از منطقۀ هورامان دست‌کم نیازمند مراجعاتی چند به روستا، مطالعات میدانی، مصاحبه‌ها و ارزیابی صحت و سقم آن‌ها در مقایسه‌اشان با دیگر قراین تاریخی، تصویربرداری‌ها، مستندسازی‌ها و بعضاً تجربۀ زیست روستایی در فصول باغبانی و دامداری آنان است و از طرفی، روندهای معمول دانشگاهی، مسئولیت رسالۀ دکتری، فرصت مطالعاتی، استارتاپ و برخی مشغله‌های ذهنی و پژوهشی دیگر در میان بودند و به علاوه اثر باید در بازۀ زمانی کوتاهی تدوین می‌شد، ناگزیر از آن شدم تا به جای پرداخت و پردازش‌های معمول آکادمیک ـ که معمولاً نیازمند برخی ریزبینی‌ها و استناددهی‌های دقیق و بعضاً طاقت‌فرسا و البته که زمان‌بر هستند ـ با در پیش گرفتن روند یادداشت‌نویسی‌های گزارش‌گونه، امر پژوهش و نگارش ژیوارنامه را در چهارچوب جستارنویسی انجام دهم. جستار نیز با پژوهشِ کامل و مقالۀ علمی فرق دارد. جستار بن‌مایه‌هایی از پژوهش دارد، اما هم‌چون مقالۀ منتشرشده در مجلات علمیِ دارای نمایه‌های استنادی بین المللی، الزاماً دارای نتیجۀ دقیق و جمع‌بندی مطلوبِ آن‌چنانی نیست. جستار در واقع یادداشتی است که نوعی کنجکاوی و نقدپذیری و طلب نیز با خود دارد. نگارندۀ جستار با انتشار آن به نوعی دامنۀ کنجکاوی‌های خود را نشان می‌دهد، آن را در معرض دید خوانندگان و نقد آنان قرار می‌دهد و چون هنوز در حال کار بر روی موضوع است، از خوانندگان و منتقدانش می‌خواهد تا او را یاری دهند.[1]

از این رو، من در این جستارها قصد ارایۀ متن قطعی ندارم و بسیار امیدوارم که دیگرانی در آینده‌ای نزدیک، این یادداشت‌ها را تکمیل و البته که تصحیح کنند و من را نیز نوعاً به فیض برسانند. مشخصاً در این جستارها قصد علمی‌کاریِ محض هم ندارم؛ یعنی نمی‌خواهم اصراری تام بر ظواهر تحقیقات علمی داشته باشم. حقیقت آن است که برخی ظواهر پژوهش علمی، برای پاره‌ای از کارها زایده‌ای بیش نیست، یا حداقل آن‌که بسیار دست‌وپاگیر است. با این حال سعی کرده‌ام تحلیل و روش علمی در تبیین رویدادهای تاریخی را نه‌تنها به کنار نگذارم، بلکه روی آن‌ها تأکید بیشتری داشته باشم و با برقرار کردن پیوند بین داده‌های خامی که به مرور به آن‌ها می‌رسم، با آن‌چه از مجموع مطالعات دیگر به دست می‌آورم، به تاریخ ژیوار و هورامان نگاهی انتقادی داشته باشم.

از طرفی، از آن‌جا که به برخی داده‌های معتبر دربارۀ روستا و جغرافیا و تاریخ معاصر و مردم‌شناسی آن نیاز داشتم و این کار معمولاً نیازمند مطالعات میدانی است و انجام این امر نیز در عمل برای به سرانجام رساندن این پژوهش در وقت محدود و اندکی که برای آن در نظر گرفته بودم، امکان‌پذیر نبود، ناگزیر علاوه بر مصاحبه با چند نفر معدود از آگاهان و سالمندان ژیواری در روستا، عمدتاً از گزارش‌ها و روایت‌های پدرم ـ مامۆستا سید علی حسینی ژیواری ـ استفاده کردم. پدرم زادۀ روستاست، بخشی از کودکی‌اش را در آن‌جا زیسته، دوره‌ای هر چند کوتاه امور تبلیغی روستا را عهده‌دار و همواره در پیوند با ژیوار بوده است و نیز به دلیل جایگاهی که در میان مردم منطقه و روستا دارد و سن‌وسالی که از او گذشته است،[2] مرجعی معتبر و منبعی پرداده به حساب می‌آید.

از آن‌جا که در این جستارها به کرات اسامی بومی و اعلام محلی نام برده می‌شوند و در عین حال رسم الخط عربی در نگارش فارسی برای اشاره به این گونه اسامی بسیار نارساست، همۀ اعلام جغرافیایی هورامی را با رسم الخط کردی و با به‌کارگیری حروفی که به خوبی نشان‌دهندۀ شکل تلفظ واژگان هستند، نوشته‌ام.[3] اگر چه ممکن است در پیش گرفتن چنین روندی غیرمعمول و بلکه نادر هم باشد، با این حال ترجیح این پژوهشگر بر آن بود که خوانندگان با شکل آوایی اسامی خاص به درستی آشنا شوند و به این ترتیب، بخشی از فرهنگ جاری ژیوار و هورامان را به صورت زنده‌تری لمس کنند.[4]

با توجه به زمینه‌های مطالعاتی و پژوهشی‌ام، عموم این جستارها و حتی یادداشت‌های جغرافیایی نیز، رویکردی تاریخی دارند. تاریخ نیز دانشی عموماً پرچالش و زیبا و کارا و بعضاً نیز بی‌قاعده و گاه سرگرم‌کننده است. در مجموع امیدوارم آن‌چه در این جستارها می‌آورم، حداقل اگر هم‌چون دانشی از علوم انسانی چندان که باید و شایدْ دل‌کش نباشد، دست‌کم خوانندگان را سرگرم کند و به آنان حس‌وحال خوبی از خواندنشان بدهد.

سخن آخر در این باب آن‌که، تلاش کرده‌ام این جستارها را به هر نحوی که بوده، به یک مجموعۀ مرتبط نزدیک کنم و آن‌ها را به صورت یک کتابچه دربیاورم. با توجه به خصلت پراکنده‌نگاری در جستارنویسی‌ها، احتمالاً آن گونه که باید در این امر موفق نبوده‌ام و این مسأله طبیعتاً ممکن است از روانی متن ژیوارنامه و در نتیجه از لذت خواندن یک‌پارچۀ آن، هم‌چون یک اثر کتابی کامل، کاسته باشد. از این بابت از هم‌ولایتی‌های هورامی، پژوهشگران و علاقه‌مندان به هورامان و دیگر خوانندگان عزیز درخواست دارم تا علاوه بر دیگر نواقص ژیوارنامه، بزرگوارانه از این کاستی نیز بگذرند و به لطف خود عذر تقصیر این دانشجوی تازه‌کار را پذیرا شوند و با منش والایشان او را در ادامۀ پژوهش‌هایش یاری دهند و راه راست و درستِ کار را به او بنمایانند.



[1]. این تعریف از جستار را متأثر و به نقل از حسن یوسفی اشکوری در کتابی از او به نام جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام آورده‌ام.

[2]. پدرم در هنگام مصاحبه و انجام پژوهش در مهر 1400، 72 سال سن دارد.

[3]. در این میان واژۀ هورامان را به دلیل تکرار شدن زیاد در متن کتاب، به همان رسم الخط مرسوم عربی نوشته‌ام. شیوۀ نوشتاری کردی آن به صورت هه‌ورامان است.

[4]. شکل نوشتاری این واژگان به جز نام ژیوار، در سراسر کتاب به صورت ایتالیک خواهد بود. هورامان و هورامانِ تخت هم به دلیل تکرار شدن زیاد، به روش معمول فارسی و عادی (غیرایتالیک) ثبت می‌شوند.