مزار پیر سمێڵ در شرق باغستان وێشه و مشرف بر روستای سلێن قرار دارد. اگر چه واژۀ سمێڵ در زبان کردی هورامی به معنی سبیل است، اما ظاهراً این مفهوم ارتباطی با نام این شخصیت ندارد و در واقع، صورت تغییریافتۀ اسم اسماعیل است. درختی در کنار قبر او وجود دارد و اطراف آن، به صورت سنگ‌چین حصارکشی شده است. این مزار به ویژه در گذشته بسیار مورد احترام اهالی دو روستای ژیوار و سلێن بوده و به رغم دوری نسبی آن از سکونت‌گاه‌هایشان، مورد توجه و مراجعۀ آنان قرار می‌گرفته است. از جمله آن‌که مردم روستای سلێن پس از فرا رسیدن زمان بازگشت از باغستان وێشه به داخل روستا در فصل پاییز، به زیارت این مزار رفته، در آن‌جا غذایی پخته و صرف کرده‌اند. این فرهنگ در گذشته برقرار بوده و اکنون دیگر باقی نمانده است.

اطلاعات چندانی دربارۀ زندگی و احوال این پیر وجود ندارد و به صورت دقیق مشخص نیست به چه بازه و دورۀ تاریخی بازمی‌گردد. بر اساس پاره‌ای روایت‌ها، او مرید بابا قاسم، نوۀ پیرشالیار بوده است. بر حسب مشهورِ روایت‌های بومی، گویا او با اجنه ارتباطاتی داشته است. حتی نقل می‌شود که فردی از قاضیان روستای بڵبه‌ر در دورۀ او به نام ملا سعدی، دچار مرض جنون شده و ظاهراً به وسیلۀ او بهبودی یافته است.

باغداران وێشه و ژیواری‌ها با این مزار پیوند احساسی و نوعاً تقدسی داشته‌اند و همواره با احترام به آن نگریسته‌اند. این احترام به عادت در میان اهالی این منطقه، دربارۀ آثار مادی مزار نیز برقرار بوده است. یعنی علاوه بر آن‌که تکه‌پارچه‌هایی را به منظور تبرک جستن به درخت این مزار آویزان کرده‌اند، همواره محافظ شاخ و برگ مزار نیز بوده‌اند و از هیزم آن استفاده نکرده‌اند. با این حال، مرحوم مامۆستا سید محمد ژیواری، پس از قرائت چهار جزء از قرآن کریم بر سر این مزار و تقدیم پاداش آن به پیر سمێڵ، ضمناً از او اجازه می‌گیرد تا هیزم‌های پرچین مزار را برای استفاده در هوای سرد آن سال، با خود ببرد. او در عوض پرچین، حصاری از سنگ و به صورت دست‌چین برای آن مزار درست می‌کند که هنوز هم پابرجاست.[1]

برخی از ژیواری‌ها قبل از آن‌که به هه‌وارِ مرۆدۆڵ کوچ کنند، همراه با احشام خود ابتدا به زیارت این مزار می‌رفته‌اند. در آن‌جا دام‌هایشان را دوشیده و پنیر تولید کرده‌اند. سپس یکی جلودار احشام شده و دام‌ها را یک بار در دور مزار گردانده است. نقل است که پس از آن، خود دام‌ها تا هفت مرتبه یا بیشتر به دور مزار چرخیده‌اند. آنان پس از این کار تمام وسایل هه‌ڵیزهایشان[2] را در محل رها کرده و سپس محل را ترک کرده‌اند.

یکی دیگر از آیین‌های در پیوند با پیر سمێڵ، خواندن نماز باران در آن‌جا به وسیلۀ مردم و عمدتاً اهالی سلێن است. در زمان خشکسالی، مردم در روز چهارشنبه در کنار این مزار جمع شده، نماز باران خوانده و غذای محلی دۆخه‌وا[3] می‌پخته‌اند. بر اساس یک روایت، غالباً پس از مراجعۀ نمازگزارانْ مردم محل شاهد بارش باران بوده‌اند! این آیین اکنون برچیده شده است.

به رغم احترامی که مردم محل برای این مزار قایل هستند، در چند دهۀ اخیر مورد بی‌احترامی سودجویان ناآگاه قرار گرفته است. عده‌ای به طمع نابه‌جای دست‌یابی به زیرخاکی، مزار پیر را کاوش کرده بودند. در آن وقت، مامۆستا سید علی حسینی ژیواری ـ پدر پژوهشگر ـ در باغستان وێشه بوده و زمانی که به همراه دیگر دوستانِ مامۆستای خود برای مرمت مزار به آن‌جا می‌روند، در میان اسکلت برجای‌مانده از پیر، زبان او را سالم می‌یابند! آنان بر این باورند که این مسأله می‌تواند نشان‌دهندۀ بسیار ذکر گفتن پیر در دورۀ حیاتش باشد.



[1]. در آن دوره، مامۆستا در روستای نزدیک به این محل، پیران دۆڵ (برای مدت کم و گویا تنها یک سال) زیسته است. این روستا اکنون وجود ندارد و در حال حاضر محل آن به ده‌ڵه‌ک‌ئاوا مشهور است.

[2]. معادل فارسی آن مشک چرمین است.

[3]. دۆخه‌وا نام محلی آش دوغ است.